۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

اومدم گوسفندارو بشمارم خوابم ببره

اومدم گوسفندارو بشمارم خوابم ببره
اون شب گوسفندا پارتی گرفته بودن
کس کشا تا صبح خوردن و رقصیدن، نذاشتن بخوابیم
اومدم گوسفندارو بشمارم خوابم ببره
چوپونه کونم گذاشت، هنوز جاش درده

اومدم گوسفندا رو بشمارم خوابم ببره
چوپون گوسفندا درد دلش باز شد، از مظلومیت گوسفندا و ظلم گرگ گفت
تا صبح نشستیم دو تایی گریه کردیم
بازم نشد بخوابم

اومدم گوسفندا رو بشمارم خوابم ببره
صدای نی این چوپونه گذاشت مگه

اومدم گوسفندا رو بشمارم خوابم ببره
با چوپان گوسفندا حرف تو حرف اومد تا صبح نشد بخوابم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.