۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

یا کریم

یه بارم یه یاکریم توی اتاقم پشت پرده لونه کرد تا اومدم به خودم بجنبم دیدم تخمم گذاشت
به حرمت اسمش گذاشتم چند ماه با من زندگی کنه تا بچه هاش از آب و گل در بییان
ماههای سختی بود
نه میتونستم صدا ضبط و بلند کنم
نه میتونستم پنجره رو ببندم
نه میتونستم بلند حرف بزنم و نه خیلی کارهای دیگه
یا کریم موجود ترسویه، قیافه مظلوم و گول زنکی هم داره
چند ماه بعد بدون خداحافظی و تشکر سر خر و با خانواده کج کرد و رفت
اگه میدونستم اینقدر نمک نشناسه عمرا میذاشتم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.