۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

بیا بوست کنم

یه بارم ساعت ۱۲ ، ۱ نصفه شب بود داشتم می اومدم خونه
پایین خونه دیدم یه آقایی ظاهرا موجه یه جورایی تو ماشینش غش کرده
زدم به شیشه ماشین که آقا حالتون خوبه ؟
شیشه ماشین و کشید پایین نگام کرد فهمیدم های هایو ،مست مست
گفتم هیچی و اومدم برگردم داد زد کجا میری؟ بیا بوست کنم
من فرار میکردم اون داد میزد فرار نکن، کاریت ندارم میخوام فقط بوست کنم ، نرو نرو بیا بوست کنم
هیچکی کی رو ندیدم تو زندگیم اینقدر واسه بوس کردنم مصمم باشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.